شعری عربی با ترجمه فارسی
تاريخ : 28 / 1 / 1391برچسب:شعر,شعر عربی,ادبیات عرب,شعر حماسی,امل دنقل, | | نویسنده : محمد فردی شربیانی

المجد للشيطان .. معبود الرياح

من قال " لا " في وجه من قالوا " نعم "

من علّم الإنسان تمزيق العدم

من قال " لا " .. فلم يمت ,

وظلّ روحا أبديّة الألم !

معلّق أنا على مشانق الصباح

و جبهتي – بالموت – محنيّة

لأنّني لم أحنها .. حيّه !

" سيزيف " لم تعد على أكتافه الصّخره

يحملها الذين يولدون في مخادع الرّقيق

و البحر .. كالصحراء .. لا يروى العطش

لأنّ من يقول " لا " لا يرتوي إلاّ من الدموع !

.. فلترفعوا عيونكم للثائر المشنوق

فسوف تنتهون مثله .. غدا

فقبّلوا زوجاتكم .. إنّي تركت زوجتي بلا وداع

و إن رأيتم طفلي الذي تركته على ذراعها بلا ذراع

فعلّموه الانحناء !

علّموه الانحناء !


عظمت از آن شیطان است، او که معبود باد هاست

همو که در برابر «بلی» گویان« نه »گفت

همو که نابودی « عدم» را به انسان آموخت

همو که «نه» گفت و جاودانه شد

و روحی سرگردان و دردمند باقی ماند

من بر صلیب صبحدم کشیده شده ام

و گردنم به مرگ خم گشته

چرا که تا زنده بودم

بر کسی خم نگشت

«سیزیف» دیگر صخره ای بر دوش ندارد

چون صخره اش را بردگان بر دوش می کشند

و دریا چون بیابان است و سیرابم نمی کند

چرا که هرکس «نه» گفت، جز به خون سیراب نگردد

سر به سوی این یاغی مصلوب بلند کنید

که فردا چون او خواهید شد

و همسرانتان را ببوسید............من همسرم را بدون وداع ترک نمودم

و اگر فرزندی را که در آغوشش، بی پناه، رها کرده ام دیدید

سر فرود آوردنش بیاموزید


گزیده ای از قصیده « آخرین کلمات اسپارتاکوس» از امل دنقل

ترجمه : محمد فردی