المجد للشيطان .. معبود الرياح
من قال " لا " في وجه من قالوا " نعم "
من علّم الإنسان تمزيق العدم
من قال " لا " .. فلم يمت ,
وظلّ روحا أبديّة الألم !
معلّق أنا على مشانق الصباح
و جبهتي – بالموت – محنيّة
لأنّني لم أحنها .. حيّه !
" سيزيف " لم تعد على أكتافه الصّخره
يحملها الذين يولدون في مخادع الرّقيق
و البحر .. كالصحراء .. لا يروى العطش
لأنّ من يقول " لا " لا يرتوي إلاّ من الدموع !
.. فلترفعوا عيونكم للثائر المشنوق
فسوف تنتهون مثله .. غدا
فقبّلوا زوجاتكم .. إنّي تركت زوجتي بلا وداع
و إن رأيتم طفلي الذي تركته على ذراعها بلا ذراع
فعلّموه الانحناء !
علّموه الانحناء !
عظمت از آن شیطان است، او که معبود باد هاست
همو که در برابر «بلی» گویان« نه »گفت
همو که نابودی « عدم» را به انسان آموخت
همو که «نه» گفت و جاودانه شد
و روحی سرگردان و دردمند باقی ماند
من بر صلیب صبحدم کشیده شده ام
و گردنم به مرگ خم گشته
چرا که تا زنده بودم
بر کسی خم نگشت
«سیزیف» دیگر صخره ای بر دوش ندارد
چون صخره اش را بردگان بر دوش می کشند
و دریا چون بیابان است و سیرابم نمی کند
چرا که هرکس «نه» گفت، جز به خون سیراب نگردد
سر به سوی این یاغی مصلوب بلند کنید
که فردا چون او خواهید شد
و همسرانتان را ببوسید............من همسرم را بدون وداع ترک نمودم
و اگر فرزندی را که در آغوشش، بی پناه، رها کرده ام دیدید
سر فرود آوردنش بیاموزید
گزیده ای از قصیده « آخرین کلمات اسپارتاکوس» از امل دنقل
ترجمه : محمد فردی
.: Weblog Themes By Pichak :.